ولادت جواد الائمه (علیه السلام) مبارک باد
امام محمد بن علی التقی علیهما السلام نهمین پیشوای شیعیان در سال 195ق. در مدینه دیده به جهان گشود. پدرش امام رضا علیه السلام و مادرش سبیکه نام داشت. مهم ترین لقب آن حضرت، جواد است. از امام جواد علیه السلام به عنوان مولودی پربرکت، یاد شده است.
شناسنامه امام جواد(ع(
مورّخان در تاریخ تولّد امام جواد علیه السلام ، اختلاف دارند؛ عده ای میلاد آن حضرت را دهم رجب، برخی 15 ماه رمضان و بعضی نیز 19 ماه رمضان سال 195 ه.ق در شهر مدینه می دانند.
پدر بزرگوار جواد الائمّه علیه السلام ، امام رضا علیه السلام می باشد؛ شخصیت ارجمندی که میزان فضایل و حیطه حیات علمی، عبادی و دینی اش، برکسی پوشیده نیست.
مادر امام جواد علیه السلام ، بانوی گرامی و پاکدامنی بود به نام «سبیکه» (سکینه) و به روایت دیگر «خیزران». آن بانوی مؤمنه به خاندان شایسته امّ المؤمنین «ماریّه قبطیّه» تعلّق داشت. بعضی ها نام وی را «ریحانه» و «درّه» نیز گفته اند.
امام جواد علیه السلام، مولودی با برکت
از امام جواد علیه السلام به عنوان مولودی پربرکت، یاد شده است. ابی یحیی صنعانی می گوید: در محضر امام رضا علیه السلام بودم که فرزند خردسالش، امام جواد علیه السلام را آوردند. امام رضا علیه السلام فرمود: این فرزندی است که بزرگ تر و با برکت تر از او برای شیعیان ما به دنیا نیامده است.
دوران ولادت امام جواد علیه السلام یکی از سخت ترین دوران ها برای اهل بیت علیهم السلام بود. این دوران، مصادف با خلافت مأمون، یکی از قدرتمند ترین و سیاست مدار ترین خلفای عباسی بود و علاوه بر این در میان شیعیان، انحرافات و اختلافات عجیبی به چشم می خورد که یکی از مهم ترین آنها فتنه واقفیه بود که امام رضا علیه السلام آنها و پیروانشان را به اصحاب الحمار تشبیه کرده است.
در این دوره در بین شیعیان خاص آن حضرت نیز زمزمه هایی به گوش می رسید که موجب آزار و رنجش آن امام می شد؛ زیرا شیعیان بر این عقیده بودند که یکی از نشانه های امام این است که بعد از خود جانشینی دارد که الزاما باید فرزند وی باشد و امام رضا علیه السلام تا سن 44سالگی از هیچ یک از کنیزان و همسران خود صاحب فرزند نشده بودند و این اتفاق، زمینه را فراهم کرده بود تا حتی شیعیان خاص آن حضرت نیز بدگمان شده، در امامت او تشکیک کنند.
امامت در خردسالی
از آنجا که حضرت جواد نخستین امامی بود که در کودکی به منصب امامت رسید، برخی این سؤال را مطرح می کردند آیا می توان رهبری جامعه را به کودک هفت ساله سپرد؟ آیا یک کودک هفت ساله مدیریت، دور اندیشی و درایت یک مرد کامل را دارد؟ آیا ممکن است انسانی در چنین سنی به آن حد از کمال برسد که بتواند جانشین پیامبر خدا باشد؟ و آیا در امتهای پیشین چنین چیزی سابقه داشته است؟ این مسائل در آن عصر، از جنجالی ترین مسائل روز بود.
از منظر باور شیعه که موضوع امامت را یک موهبت الهی می داند، پاسخ این پرسش روشن است، چرا که از این دیدگاه خداوند متعال هر کسی را که شایسته این مقام بداند، به منصب پیشوایی امت بر می گزیند، حتی اگر در سنین کودکی باشد. مقیاس سن بالا، گرچه در میان مردم مقیاسی برای رسیدن به کمال محسوب می شود، اما در بینش وحیانی قرآن ممکن است یک فرد در سن کودکی فضائل و کمالات و شرائط رهبری جامعه را دارا باشد و امتیازات ویژه ای را که لازمه رهبری و امامت و نبوت است در او موجود باشد و خداوند متعال موهبت رسالت و امامت را به او عنایت کند و اطاعت از وی را بر مردم واجب و لازم گرداند.
برگی از دفتر فضائل و مناقب امام جواد علیه السلام
مطرفی گفت: حضرت رضا علیه السلام که از دنیا رفت چهار هزار درهم به من بدهکار بود و کسی جز من و او از آن آگاه نبود. پس حضرت جواد علیه السلام به نزد من فرستاد که چون فردا شود به نزد من بیا. فردا به نزد آن جناب رفتم به من فرمود: ابوالحسن رضا علیه السلام از دنیا رفت و چهار هزار درهم به تو بدهکار بود؟ گفتم: آری. پس جانمازی که زیر پایش بود بلند کرد و دیدم دینارهایی زیر آن است و آنها را که برابر با چهار هزار درهم بود به من داد.
معلی بن محمد گفت: حضرت جواد علیه السلام نزدیکی هایی وفات پدر بزرگوارش از خانه بیرون آمد. پس نگاه به سر تا پای او کردم تا اندازه قد و قامت او را برای دوستان و هم کیشان خود بیان کنم. دیدم آن حضرت نشست. سپس فرمود: ای معلی! همانا خداوند در امامت همان حجت و برهانی را دارد که در پیمبری و نبوت دارد. [خدا درباره نبوت حضرت یحیی] فرمود: «و حکم نبوت را در کودکی به او دادیم» (مریم، 112(
کراماتی از امام جواد علیه السلام
اباصلت می گوید: پس از دفن حضرت رضا (ع)، به دستور مأمون یک سال زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و شب نخوابی به ستوه آمدم، دعا کردم و برای رهایی از زندان به محمد و آل محمد(ص) متوسل شوم. از خداوند خواستم به برکت آل محمد(ص) در کار من گشایشی انجام دهد. هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که حضرت ابی جعفر(ع) نجات بخش گرفتاران عالم، وارد زندان شد و فرمود: ای اباصلت از تنگنای زندان بی تاب شده ای.عرض کردم: به خدا سوگند سخت بی تابم. فرمود: برخیز، دستی به زنجیرها زد و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد. سپس دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره می کردند، توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج شدم. سپس حضرت فرمود: برو در امان خدا که هرگز نه دست مأمون به تو می رسد و نه دست تو به مأمون. اباصلت می گوید: همان گونه که حضرت فرمود تا حال مأمون را ندیده ام.
سیره اخلاقی امام جواد علیه السلام
خدمت به مردم و رفع نیازهای آنان در متن زندگی امامان معصوم علیهم السلام قرار دارد. امام جوادعلیه السلام نیز در این عرصه پیشتاز بود. آن بزرگوار می فرمود: انسان با داشتن سه خصلت پسندیده می تواند به مقام رضوان و خشنودی الهی برسد: زیاد طلب آمرزش کردن، نرمخوئی و مدارا با مردم و زیاد صدقه دادن.
از منظر امام جوادعلیه السلام خدمت رسانی به مردم، در اثر نزول رحمت الهی بر انسان است و اگر فردی در این عرصه کوتاهی و سهل انگاری نماید، ممکن است نعمت های الهی را از دست بدهد. به این جهت، آن حضرت فرمود: نعمت خداوند برکسی فراوان نازل نمی شود مگر اینکه نیاز مردم به وی بیشتر می شود. هرکس که در رفع این نیازمندی ها نکوشد و سختی های آن را تحمل نکند، نعمت الهی را در معرض زوال قرار داده است.
آن گرامی اعمال نیک و آثار خدمت به دیگران را برای نیکوکاران مفیدتر از افراد نیازمند می داند و می فرماید: نیکوکاران به نیکی کردن بیشتر نیاز دارند تا افراد محتاج و نیازمند؛ چرا که انسان های خیّر، پاداش اخروی، افتخار و نام نیک را در پرونده اعمال خود ثبت می کنند. هرکسی که به خدمت گزاری و نیک رفتاری با مردم و اهل درد می پردازد، اوّل به خودش خیر و نیکی می رساند. پس او تشکر و قدردانی را در عملی که برای خود انجام داده است، از دیگری توقع نداشته باشد.