غروب آفتاب جماران (ویژه نامه رحلت امام خمینی رضوان الله علیه)
امام خمینی(ره) در بیستم جمادی الثانی سال 1320ه.ق همزمان با سالروز میلادخجسته کوثر ولایت دخت گرامی پیامبر(ص) در شهرستان خمین به دنیا آمد. امام خمینی(ره) انقلاب مردم مسلمان ایران را بر ضد حکومت دست نشانده شاه رهبری کرد و نظام جمهوری اسلامی ایران را بر پایه نظام ولایت فقیه بنیان گذارد. سرانجام در شامگاه سیزدهم خرداد سال 1368 با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به جایگاه ابدی سفر کرد.
زندگی نامه امام خمینی(ره)
در بیستم جمادی الثانی سال 1320ه.ق همزمان با سالروز میلادخجسته کوثر ولایت دخت گرامی پیامبر(ص) در شهرستان خمین در خانواده علم وجهاد و زهد و سداد فرزندی به دنیا آمد که نامش را روح الله نهادند. پدر بزرگوارش عالمی مبارز و مجاهدی دلسوخته بود که همتش حمایت از مردم ستمدیده و زجرکشیده و خانه اش مامن بی پناهان بود. و سرانجام آن بزرگمرد درمبارزه با یاغیان و طاغیان زمان در حالی که پنج ماه بیش از ولادت روح الله نمی گذشت به شهادت رسید.
در یتیم اسلام، دوران کودکی و نوجوانی را در دامن مطهر مادری نمونه بنام «هاجر» و نزد عمه مکرمه اش سپری کرد و در مکتب برادر بزرگوارش و دیگر اساتیدبه تعلم پرداخت. از کودکی با نبوغی سرشار به فراگیری علم دین همت ورزید و درسن 18 سالگی برای کسب معارف الهی از مکتب آیه الله العظمی حائری یزدی به حوزه علمیه اراک هجرت کرد و با فراگیری علم دین و تهذیب و تهجد در پی یافتن حقیقت ناب سر از پا نمی شناخت و از همان آغاز جوانی دل در گرو حق تعالی نهاد و از هرچه رنگ تعلق داشت فاصله گرفت به گونه ای که مورد تحسین و شگفتی استادان خویش واقع شد. نفوذ کلام قدسی اش که از سرچشمه فیض ازلی الهام می گرفت، بزودی از وی استادی توانا و مرشدی و مرادی الهام بخش به جامعه ارائه داد.
همسر و فرزندان امام خمینی(ره)
امام خمینی(ره) در سال 1348 ه.ق مطابق با 1308ه.ش درحالیکه 28سال از عمر شریفشان می گذشت تصمیم به ازدواج گرفت، معظم له با خدیجه خانم (قدس ایران) ثقفی از خاندانی اهل علم و فضیلت ازدواج کردند. ثمره این ازدواج هشت فرزند است:
شهید حاج آقا مصطفی (متولد 1309 ه.ش در قم)، پسری به نام علی که در چهار سالگی فوت نمود، صدیقه مصطفوی (همسر مرحوم اشراقی)، فریده مصطفوی (همسر جناب آقای اعرابی)، زهرا مصطفوی (همسر دکتر بروجردی)، دختری به نام سعیده که در هفت ماهگی فوت نمود، حجة الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی، فرزند آخر ایشان لطیفه نام داشت که در سنین کودکی در گذشت. (پا به پای آفتاب، ج1، ص 198)
امام خمینی(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران
امام خمینی در راه مبارزه و مقابله با ظلم و ستم شاهنشاهی، ادای تکلیف و عمل به وظیفه ی الهی را سرلوحه و اساس کار خویش قرار داده بود، لذا بدون هیچ چشم داشت و امیدی به پیروزی ظاهری وارد میدان نبرد با طاغوتیان زمان شد. به بیانی دیگر، مبارزه ی امام مبارزه ای دینی و معنوی بود که انگیزه و اصول و قواعد آن از قرآن و سنت پیامبر و ائمه ی اطهار گرفته شده بود و از این رو هیچ گونه شباهتی با حرکت سیاستمداران حرفهای نداشت. مبارزه از نظر امام نه یک جنگ قدرت، بلکه یک وظیفه و تکلیف شرعی بود، لذا شکست و پیروزی ظاهری مایه ی یأس و ناامیدی و غرور نمی گردید.
طرح نظریه ی ولایت فقیه و ارائه ی راهکارهای عملی برای مبارزه در راه دستیابی به آن، یکی از مهم ترین اقدامات امام رحمةالله علیه در دوران تبعید بود و همین نکته است که نظریه ی امام رحمةالله علیه را از نظرات علمای هم عصر خود متمایز می کند؛ امام رحمةالله علیه برخلاف آنها نه تنها تشکیل حکومت مبتنی بر ولایت فقیه را ممکن می دانستند، بلکه آن را لازم و فراهم کردن شرایط تشکیل آن، از جمله قیام علیه حکومت جائر را واجب می دانستند. این در حالی است که بسیاری از فقها، پذیرش ولایت را در صورتی برای فقیه واجب می دانستند که شرایط تشکیل حکومت فراهم باشد، ولی فراهم کردن این شرایط و مقدمات را بر فقیه واجب نمی دانستند. برای مثال، مرحوم نائینی، از نظریه پردازان انقلاب مشروطه، با اینکه ولایت را از آن فقها می دانست، ولی آن را عملی نمی دانست. لذا به نظریه ی مشروطه روی آورد.
ابعاد شخصیتی امام خمینی(ره)
حضرت امام رضی الله عنه از جهت جامعیت و کمال، پس از انبیای الهی و ائمه معصومین، بی شک از شخصیتهای نادر بلکه بی نظیر بوده اند که مانند اجداد طاهرین خود، اوصاف و کمالات به ظاهر متضاد را در خود یکجا داشتند و نیز در رشته های گوناگون از جمله فقه و فلسفه، عرفان و سیاست، از بهترین های زمان خود بودند.
در بعد عملی جامعیت شگفت انگیز حضرت امام، شخصیت او را به الگوی بی نظیر کمال و وارستگی تبدیل کرده بود. از سوی دیگر در زمینه زهد و دنیاگریزی پیشتاز بود. زهد ایشان چیزی نیست که بر کسی پنهان باشد. او در اوج ریاست و قدرت، همچون فقیری تهیدست زندگی می کرد. خوراک و پوشاک و مسکن او از افراد عادی مردم ساده تر بود و اصرار بسیار زیادی بر ساده زیستی و زهد و قناعت می ورزید؛ که در این زمینه مطالب بسیار از ایشان مشاهده و نقل شده است.
در عین زهد و دنیاگریزی همیشه از احوال جامعه خویش و سایر جوامع با خبر و بر مشکلات اجتماعی و سیاسی مردم خویش و سایر ملتها بخوبی واقف و آگاه بود. همواره در اندیشه مستضعفان و محرومان بود و از مشکلاتی که برای مظلومین و محرومان، در سراسر جهان توسط مستکبران و ستمکاران به وجود می آمد، احساس رنج و درد می کرد. تصمیم گیریهای سیاسی بموقع، سخنرانیهای موثر و شورآفرین و اعلامیه های حساب شده و پر نفوذ ایشان، همگی نشانه ای از تشخیص دقیق شرایط سیاسی و اجتماعی و آشنایی دقیق ایشان با روحیه ها و نیازها و مشکلات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه بود.
سیمای امام خمینی(ره) در آینه خاطرات
برای اولین بار که امام به نجف آمدند اول از همه یکراست به حرم مطهر امیرالمؤمنین (ع) مشرف شدند و بعد وارد مراسم استقبالی شدند که به مناسبت ورودشان تدارک دیده شده بود. امام در سال اول اقامتشان در نجف یک سال تمام روزی دو بار صبح و شب به حرم مشرف می شدند.
در کنار منزل امام در نجف - که یک منزل اجاره ای تا آخر اقامت ایشان بود - قطعه زمینی بود که آقای شیخ نصر الله خلخالی از آقا کسب اجازه کردند که به دلیل نزدیکی به حرم آن را مسجدی بسازند و منزلی برای امام فراهم کنند که درسشان توی مسجدی باشد که بغل خانه شان است ولی آقا فرمودند: «نه!» هر چه اصرار شد آقا فرمودند: «نه، همین منزل را من هر ماه اجاره اش را می دهم، شما بیخود اصرار نکنید.» آقای خلخالی گفت: «آقا شما چند سال که اجاره اینجا را بدهید پول یک ساختمان می شود.این منزل را شما اجاره بدهید من درست کنم.» امام فرمودند: «شما به من نوشته ای می دهید که من تا فردا زنده باشم که من بروم منزل بخرم؟» آقای خلخالی گفت: «من که هیچی! پدر جد من هم نمی تواند چنین ضمانتی را بدهد.» آقا خندیدند و منزل ایشان تا آخر اقامتشان در نجف اجاره ای بود.
در سایه سار کلام امام خمینی(ره)
امیدوارم که این نهضت و این انقلاب منتهی بشود به ظهور امام عصر ـ سلام اللّه علیه ـ و امیدوارم که این انقلاب ما به همۀ دنیا و برای همۀ مستضعفین، برای نجات همۀ مستضعفین به همۀ دنیا صادر بشود و همه همان راهی که برای شما هست و غلبه کردید بر دشمن اسلام و دشمن ملت، مستضعفین هم غلبه کنند بر مستکبرین.
امروز ما از روزهای قبل بیشتر احتیاج به همبستگی داریم. امروز ما مواجه با همۀ قدرتها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرحریزی میکنند؛ برای اینکه این انقلاب را بشکنند و این نهضت اسلامی و جمهوری اسلامی را شکست بدهند و نابود کنند. و این یک تکلیف الهی است برای همه که اهمّ تکلیفهایی است که خدا دارد؛ یعنی، حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ـ ولو امام عصر باشد ـ اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا میکند برای اسلام. همۀ انبیا از صدر عالم تا حالا که آمدند، برای کلمۀ حق و برای دین خدا مجاهده کردند و خودشان را فدا کردند. پیامبر اکرم آنهمه مشقات را کشید و اهل بیت معظم او آنهمه زحمات را متکفّل شدند و جانبازیها را کردند؛ همه برای حفظ اسلام است.
ارتحال جانگداز امام خمینی(ره)
امام نماز ظهر و عصر را خواند و حدود ساعت سه بعدازظهر یک ایست قلبی پیش آمد که با ماساژ قلبی و تنفس مصنوعی دوباره قلب به کار افتاد و دستگاهی جهت کمک به ایجاد ضربان قلب در جلوی سینه امام کار گذاشته شد. این وضعیت تا ساعت 8 و 30 دقیقه بعدازظهر ادامه داشت که وضع نگران کننده از طریق اخبار شبکه سراسری سیمای جمهوری اسلامی به اطلاع مردم رسید و موج عاشقان امام به سوی جماران روان گشت. وضعیت عمومی حضرت امام اصلا خوب نبود ولی بعدازظهر گویی مجددا کمی به هوش آمده بود. کهولت سن، بیماری صعب العلاج و وضع نامناسب قلبی دست به دست هم داده بودند تا ملتی را داغدار کنند. کاری از دست پزشکان بر نمی آمد. علی رغم تلاش همه جانبه و درمانهای متعدد و مختلف، کاری از پیش نمی رفت. انبوه جمعیت هر لحظه در جماران بیشتر و بیشتر می گشت، اشکها از نگرانی جاری بود و دستها به سوی آسمان بلند. چشم حاج احمد آقا مانند چشم میلیونها انسان دیگر، چشم میلیونها فرزند دیگر امام، اشک آلود بود. دستان امام لرزش داشت و در لحظات آخر با صدایی لرزان فرموده بود: "من می دانم زنده نمی مانم، اگر مرا برای خودم نگهداشته اید به حال خودم بگذارید و اگر برای مردم است هر کاری می خواهید بکنید."
در سراسر ایران دستها به دعا برداشته شد، حتی در خارج از مرزها عاشقان امام ضجه کنان بقای امام را از یگانه استدعا می کردند، ولی در ساعت 10 و 20 دقیقه بعدازظهر روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال 1368، دعای امام بر دعای میلیونها انسان غلبه یافت و قلب ملت از کار ایستاد. انالله و انا الیه راجعون.
مقام معظم رهبری، خلف صالح امام خمینی(ره)
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مجدد اسلام در جهان مادی و ظلمانی قرن بیستم، حضرت امام خمینی قدس سره، با دلی آرام و قلبی مطمئن به سوی رفیق اعلی سفر نمودند و ملت با ناباوری، غم سنگین فراغ امام را بر دوش خود احساس کرد. دشمن مستکبر و کینه توز که سالها خود را برای چنین لحظه هایی آماده ساخته بود، به گمان خام خود، به مقصود نزدیک شده بود. اما دو عامل بسیار مهم در کنار هم، اسباب شکست، خواری و ناامیدی دشمن و امید و شادمانی مؤمنان و مستضعفان را فراهم کرد.
حضور ده میلیون عزادار در بزرگترین تشییع و خداحافظی، توفانی از اراده میلیونی مردم را در حفظ دستآوردهای انقلاب اسلامی و اظهار ارادت، محبت و اطاعت از رهبری انقلاب را به وجود آورد. توفانی که همچون توفان «طبس» که هواپیماهای تجاوزگر را در هم کوفت، امیدهای دشمن را به یاس مبدل نمود. در کنار حضور خیره کننده مردم عزادار و ماتم زده، اجلاس فوق العاده مجلس خبرگان رهبری و تصمیم گیری سریع و قاطع و انتخاب صحیح و درست آنان، انقلاب اسلامی را صاحب سکانداری امین، با تقوا، بادرایت، شجاع و مدیر کرد. در واقع یک روز هم، انقلاب و ملت بدون رهبر و نقطه امید به سر نبرد و رحمت واسعه الهی، آن حضور عجیب و بی سابقه را به بار نشاند.
به این ترتیب، دوره دوم ریاست جمهوری مقام معظم رهبری به پایان نرسید. امام از میان ملت رخت بربست و خلف و شاگرد و مرید صالح او طلوع کرد.
امام خمینی(ره) در کلام دیگران
منظومه ی فکری امام دارای خصوصیّات کامل یک مکتب فکری و اجتماعی و سیاسی است. اوّلاً متّکی و مبتنی بر یک جهان بینی است که این جهان بینی عبارت است از توحید. همه ی فعّالیّت او، همه ی منطق او مبتنی بود بر توحید که زیربنای اصلی همه ی تفکّرات اسلامی است.
خصوصیّت دیگر این منظومه ی فکری که آن را به صورت یک مکتب به معنای واقعی کلمه در می آورد، این است که منظومه ی فکری امام به روز بود؛ مسائل مورد ابتلای جوامع بشری و جامعه ی ایرانی را مطرح میکرد و مخاطبان، آن را حس میکردند. در مکتب فکری امام، ضدّیت با استبداد و ضدّیت با استکبار حرف اوّل را میزند؛ این آن چیزی است که ملّت ایران هم آن را حس میکرد، ملّتهای مسلمان دیگر بلکه ملّتهای غیر مسلمان [هم ] آن را حس کردند؛ برای همین این دعوت گسترش پیدا کرد.
خصوصیّت دیگر این مکتب فکری این بود که زنده و پویا و پر تحرّک و عملیّاتی بود؛ مثل بعضی از اندیشه پردازی ها و تئوری سازی های روشنفکرانه نبود که در محفل بحث، حرفهای زیبا و قشنگی است امّا در میدان عمل کارایی ندارد؛ منطق امام، فکر امام، راه امام، عملیّاتی بود؛ قابل تحقّق در میدان عمل بود؛ به همین دلیل هم به پیروزی رسید و پیش رفت؛ این حرکت، مسیر تاریخ کشور ما را عوض کرد.
نظر دهید