• 1399/06/01 - 08:09
  • تعداد بازدید : 1393
  • زمان مطالعه : 22 دقیقه

فرا رسیدن ماه محرم و ایام سوگواری و عزاداری سید و سالار شهیدان و یاران با وفایش تسلیت باد

بررسی تحلیلی نهضت عاشورا از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده است. حضرت امام حسین علیه السلام از یک سو با رفتار جابرانه حاکمیت وقت رو به رو بوده اند و از سوی دیگر نهضت خودشان را که مبتنی بر آگاهی بخشی به مردم آن روز بوده است، به نیکو ترین روش مدیریت فرموده اند. و در آخر با نثار خون پاکشان به همه انسانها درس آزادگی و دین داری آموختند. این ویژه نامه به بررسی تحلیلی نهضت امام حسین علیه السلام از منظر نویسندگان مختلف پرداخته است.

عوامل و زمینه های واقعه عاشورا

حادثه ی عظیم عاشورا یکی از مهم ترین تحولات سیاسی اجتماعی تاریخ بشریّت و یکی از رویدادهای بی نظیر در تداوم خطّ رسالت پیامبران الهی است که باید به درستی تجزیه و تحلیل گردد؛ بررسی هرچه بهتر نهضت عاشورا بدان گونه که چهره ی واقعی قیام ترسیم گردد، لزوماً ما را به مباحث تاریخی، روان شناسی فرد و جامعه، مطالعات فعل و انفعالات و تحوّلات جامعه بشری، جامعه شناسی و ... مربوط می سازد. یادآوری تحوّلات سیاسی، اجتماعی دوران پس از پیامبر(صلّی الله علیه و آله) همواره درس آموز و عبرت انگیز است و برای جامعه ی امروز بیش از گذشته مورد نیاز می باشد؛ چرا که حوادث روز به روز شکل پیچیده تری به خود می گیرد که گاه ساختار عوامل پیدایش را بر هم می زند و حتی سعی بر فراموشی آن دارد. گاهی حادثه ها لحظه ای اتفاق می افتد و در زمان بسیار کوتاهی اثرات خود را در ابعاد وسیع منتشر می سازد، امّا برخی پدیده های مهمّ به گونه ای واقع می گردند که باید ریشه ها و علل آن ها را در ده ها سال قبل جست و جو کرد. نهضت عاشورا از کامل ترین نمونه های این گونه حوادث است؛ چرا که حکیمانه نیست اگر کسی تصوّر کند بذر اصلی این حادثه ی عظیم تنها در مدّت چند روز یا چند ماه از ابتدای زمام داری یزید کاشته شد و رشد کرد و بارور گردید، بلکه باید برای جست و جوی سبب های اصلی این واقعه ی بی نظیر و به دست آوردن هدف های عالی و مقدّس امام حسین بن علی(علیه السلام) و اطّلاع یافتن از شرایط و موقعیّت خاص اجتماع آن دوره ی اسلامی سال ها به عقب بازگشت و حوادث اجتماعی را در آن سال ها با صبر حوصله ی خاص مورد مطالعه قرار داد.

اهداف و انگیزه های نهضت عاشورا

هدف اصلی قیام امام حسین(ع) را می توان در احیای دین خلاصه کرد. اما نهضت امام حسین(ع) پدیده ای عمیق، چند ماهیتی و چند لایه است که اندیشمندان و صاحب نظران اهداف و انگیزه های متعددی را در بوجود آمدن آن دخیل می دانند. در نگاهی دقیق تر می توان بعضی از آنها را در موارد زیر نیز جستجو کرد.

1- بیعت خواهی یزید و امتناع حضرت از بیعت:

یزید به والی خود در مدینه نوشت: حسین(ع) و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر را احضار نموده و از آنها بیعت بگیر و اگر بیعت نکردند آنها را گردن بزن و سرشان را برای من به شام بفرست. امام در جواب این هتاکی، شجاعانه فرمود: هنگامی که امت اسلامی به پیشوائی مثل یزید گرفتار گردد باید فاتحه اسلام را خواند و بدین جهت از بیعت با یزید امتناع ورزید.

2- امر به معروف و نهی از منکر:

امام حسین (ع) در بیان هدف قیام شان می فرماید: منظورم (از این قیام) امر به معروف و نهی از منکر است.

3- اصلاح امت و مبارزه با فساد:

چنان که خود حضرت فرمود: انگیزه ام از قیام، اصلاح امت جدم رسول خدا(ص) است .

به عبارت دیگر؛ یکی از علل قیام امام حسین(ع) زنده کردن ارزشهای اسلامی بوده است. ارزش هایی همچون وحدت امت اسلامی، حریت (آزادی و آزادگی)، اخلاق اسلامی و انسانی، زنده کردن معارف حق و از بین بردن بدعت ها و... این هدف آن چنان عالی است که امام می فرماید: «مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی گردد. (اگر برای تغییر این وضعیت) مؤمن مشتاق دیدار پروردگارش باشد (و جان خود را فدا کند) شایسته است

4- دعوت کوفیان و تشکیل حکومت:

وظیفه امام این است که در صورت آماده بودن زمینه، در جامعه اسلامی حکومت حقه اسلامی را تشکیل دهد و بحسب ظاهر چنین زمینه ای آماده بود، چون مردم کوفه با ارسال حدود 12 هزار نامه برای امام (ع) آمادگی خود را برای کمک به امام با لشکر صد هزار نفری اعلان نمودند. معلوم است که اگر امام اجابت نمی فرمود، چه بسا در برابر خدا و امت اسلامی و تاریخ مسئول بوده و مواخذه می گردید.

امام حسین علیه السلام و احیای دین

اسلام به عنوان کامل ترین دین دارای برنامه های متنوّع زندگی است و در احکام و دستورات خود تغییرات و دگرگونی هایی را پیش بینی کرده است. به همین جهت اهرم هایی را برای پویایی خود در نظر گرفته است، لذا اگر این تغییر و تحوّلات بیرون از حوزه دین بر آن تحمیل گردد، بدعت و تحریف شناخته می شود. واژه بدعت به معنای نسبت دادن عقاید و دیدگاه های جدید به دین است که با مبانی قرآن و سنت معصومین(ع) سازگاری ندارد. امام حسین(ع) ظهور بدعت ها و رواج تحریفات را یکی از مهم ترین عوامل آسیب زا در قلمرو امامت می دانست و معتقد بود که حکومت اموی موجب پدید آمدن بدعت هایی در دین شده است و با تقویت آن ها جامعه مسلمین را به مخاطره انداخته است. زمانی که پایه و اساس دین اسلام به دست نبی مکرم اسلام بنیان نهاده شد، بنی امیّه مخالفت با آن حضرت و دین نوپای او را آغاز کردند، اما با مقاومت پیامبر(ص) و یارانش آنان تسلیم شدند و به اسلام گرویدند، ولی منتظر فرصتی بودند تا دوباره به جایگاه خود برگردند. این فرصت با به خلافت رسیدن عثمان فراهم شد. بدعت در دین یکی از حرکت های تبلیغی امویان بود. از نیمه دوم دوران خلافت خلیفه سوم تا پایان دوران حکومت معاویه به تدریج بسیاری از اصول و ارزش های اسلام تعطیل شد و بدعت هایی در دین پدیدار گشت.

امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین علیه السلام

در فرهنگ عاشورا ، حاکمیت ظلم یزیدی بزرگترین منکر اجتماعی است و مبارزه برای حاکم ساختن حق و قطع سلطه ستم ، معروفی عظیم است . امر به معروف و نهی از منکر ، از مهمترین فلسفه های حماسه خونین کربلاست . سیدالشهداء در وصیتی که نوشته و به برادرش محمد حنفیه می سپارد ، می فرماید : «انی ما خرجْت اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لاظالما، إنما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی، ارید أن آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علیبن ابی طالب» این به وضوح، نقش امر به معروف و نهی از منکر را در حرکت عاشورایی به عنوان یک هدف و انگیزه امام نشان می دهد. در زیارتنامه آن حضرت هم این موضوع مطرح است: «اشهد انک قد اقمْت الصلاة و آتیت الزکاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فی سبیل الله حتی اتاک الیقین».

این تعبیرات، نشان دهنده عمق این فریضه دینی است که در متن جهاد خونین هم جلوه گر می شود و دامنه امر به معروف و نهی از منکر، از واجبات و محرمات جزئی و فرعی و فردی، حتی به قیام برای اقامه قسط و سرنگونی حکومت باطل و تغییر نظام فاسد اجتماعی هم گسترش می یابد.

امتناع از بیعت

داده های تاریخی نشان می دهد امام حسین (ع) در برابر حکومت وقت دو راه بیشتر نداشت: 1 - قیام؛ 2 - بیعت. نتیجه قیام، شهادت و یا تشکیل حکومت بود و نتیجه بیعت، ذلت و نابودی اسلام. امام (ع) قیام را انتخاب کرد و هدف خود را امر به معروف و نهی از منکر دانست و بارها از محو دین و ظهور بدعت سخن گفت و خطرات امویان را گوشزد کرد. از سوی دیگر، همگان را نیز به قیام علیه یزید و ستم گران فراخواند. نتیجه قیام امام حسین (ع) احیای اسلام، انقراض حکومت اموی و نهادینه کردن فرهنگ عزت مندی بود، به گونه ای که گفته شده است: «ان الاسلام محمدی الحدوث، حسینی البقاء».

موسیو ماربین آلمانی می گوید: «حسین با قربانی کردن عزیزترین افراد خود... به دنیا درس فداکاری آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ، ثبت و در عالم، بلند آوازه ساخت و اگر چنین حادثه ای پیش نیامده بود، قطعاً اسلام به حالت کنونی باقی نمی ماند و ممکن بود یک باره اسلام و اسلامیان محو و نابود گردند

امام حسین (ع) با شرکت در یک جنگ نابرابر به شهادت رسید و اهل بیت او را به اسارت بردند، ولی به قول استاد شهید مطهری (ره) آن حضرت به اهداف خود دست یافت. این در حالی است که اگر امام با یزید بیعت می کرد، نه تنها به آرمان ها و اهداف خود دست نمی یافت؛ بلکه بیعت او آثار منفی متعددی را در پی داشت

امام حسین علیه السلام و تشکیل حکومت اسلامی

حکومت در نگاه امام حسین (ع) بهترین وسیله برای جلب رضای خدا و بهترین عامل برای زمینه سازی هدایت و رشد و تعالی بندگان اوست و اگر این حکومت به دست نااهلان بیفتد، نه تنها زمینه تعالی بندگان خدا از بین می رود بلکه زمینه حاکمیت شیطان و جهل و کفر و شرک حاصل می شود و امام نمی تواند نسبت به این پیامدهای مثبت و منفی بدون توجه باشد. به بیانات زیر از امام حسین (ع) توجه کنید.

امام در جمع معتمدان و بزرگان و عالمان سخنرانی مفصلی دارد. در این سخنرانی که ظاهرا در زمان معاویه و در ایام حج بوده است، امام بزرگان قوم را مخاطب قرار می دهد و آنان را به وظیفه مهم امر به معروف و نهی از منکر متذکر می شود و خاطرنشان می کند که چون شما این وظیفه را ترک کرده اید، حکومتی که حق شما عالمان است به دست نااهلان افتاده و کسانی بر شما حاکم شده اند که صلاحیت حکومت ندارند. و آنها را به شدت برای ترک امر به معروف و نهی از منکر توبیخ می کند و از ستمگری حاکمان و عاملان حکومت اموی می نالد و می فرماید:

«فالله الحاکم فیما فیه تنازعنا و القاضی بحکمه فیما شجر بیننا» : خداوند در آنچه ما و اینان (بنی امیه) در آن نزاع داریم حکم است و به حکم عادلانه اش قضاوت می کند.

این جمله صراحت دارد که امام با بنی امیه بر سر حکومت نزاع و مشاجره دارد و حکومت را حق خود می داند و در پی به دست آوردن آن است و بنی امیه نیز بر این مطلب آگاهی دارند و امام را از حقش محروم کرده اند و آنگاه امام برای اینکه کسانی حکومت خواهی آن بزرگوار را دنیاطلبی ندانند، اعلام می کند:

«اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لکن لنزی المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یامن المظلومون من عبادک و یعمل بفرائضک و سننک و احکامک.» : خدایا، تو می دانی آنچه از ما سرزده برای سبقت جویی به سوی سلطنت دنیایی یا به دست آوردن چیزی از مال و منال دنیا نبوده است لکن ما می خواهیم علامت های دین تو را بنمایانیم و اصلاح را در بلاد اسلامی آشکار کنیم تا بندگان مظلوم تو امنیت یابند و به دستورات و احکام واجب و مستحب تو عمل شود.

آگاهی امام حسین علیه السلام از شهادت

این که آیا امام حسین (ع) می دانست در کربلا شهید خواهد شد، یا آنکه غافلگیر شد و در محاصره قرار گرفت، میان نویسندگان بحث است. اما آنچه از روایات و اصول اعتقادی شیعه بر می آید، آن حضرت خبر داشت و آگاهانه شهادت را برگزیده بود. نه تنها در آغاز حرکت از مدینه و شب وداع با حرم پیامبر، یا آغاز حرکت از مکه به سوی سرزمین عراق، بلکه از سالها پیش خبر داشت و شهادت، عهدی از سوی خدا و رسول با او بود. از بدو تولد آن حضرت، موضوع شهادتش در عاشورا مطرح بوده است، حتی در زمان انبیای پیشین نیز روشن بوده که حسین، فرزند پیامبر خاتم در کربلا شهید خواهد شد. در این باره احادیث فراوان است و خبردادن به پیامبرانی چون آدم، نوح، ابراهیم، زکریا، اسماعیل، موسی، عیسی و ... در منابع حدیثی مفصل آمده است.

مقایسه روش امام حسین علیه السلام با سایر ائمه علیهم السلام

یکی از موضوعاتی که خوب است در اطراف آن بحث و تحقیق شود، مقایسه روش سید الشهداء با سایر ائمه اطهار است. در نظر بسیاری از مردم این طور است که روش امام حسین علیه السلام با سایر ائمه اطهار مثل روش امام حسن و امام سجاد و امام باقر و امام صادق و سایر ائمه و حتی روش امیرالمؤمنین متفاوت و مختلف است و مثل این است که مکتب امام حسین مخصوص به خود اوست و هیچ یک از ائمه دیگر تابع این مکتب و این روش نبوده اند و از روش و مکتب دیگری پیروی می نموده اند، و این خود به خود عقده کور و اشکالی در دلها تولید می کند، بعلاوه ما باید بدانیم که در عمل چه نوع رفتار کنیم، باید تابع آن مکتب باشیم یا تابع این مکتب؟ برای اینکه موضوع بحث بهتر مشخص شود، عرض می کنم روشی که شیعه با آن روش شناخته شده و ائمه دین آن را مشخص کرده اند و از علامات و مختصات شیعه شناخته شده موضوع «تقیه »است، به طوری که کلمه «شیعه» و «تقیه» مثل «حاتم» و «جود» لازم و ملزوم یکدیگر شناخته شده اند. همه ائمه دین تقیه می کرده اند، حالا چطور شد که امام حسین علیه السلام در این میان تقیه نکرد و قیام نمود؟ اگر تقیه حق است چرا امام حسین تقیه نکرد و حال آنکه موجبات تقیه کاملا برای امام حسین فراهم بود، و اگر تقیه حق نیست پس چرا سایر ائمه اطهار تقیه می کرده اند و به تقیه دستور می داده اند؟

عاشورا و نگاهها

چرایی قیام عاشورا، از پگاه شکل گیری این نهضت سترگ، توجه دانشمندان و احیاگران دینی و مصلحان سیاسی و اجتماعی را به خود معطوف ساخته و در شمار مهم ترین پروژه های پژوهشی تحلیلگران و ژرف اندیشان قرار گرفته است.

این رخداد از جهت انگیزه، ابزارها و شیوه های به کار گرفته شده در آن، به موضوعی جاودانه برای نظریه پردازی مبدل گشته و در طول تاریخ انسان های حقیقت جو و ژرف اندیش را به کشف ناگفته های خود فرا خوانده است تا با توجه به توان علمی و ذوق سلیم خویش به تحقیق در این رویداد پردازند و به نتایجی تازه دست یابند.

از گذشته های دور کارهای نسبتا بزرگ و جالب و آثار تقریبا قابل قبولی درباره قیام عاشورا عرضه شده است؛ اما این به معنای پایان کار نیست.

برداشت دنیاگرایانه از قیام عاشورا

از زمانی که واقعه جانگذار عاشورا روی داده است تا به امروز، اندیشمندان بسیاری از جهان اسلام، درباره انگیزه ها و چرایی این قیام، سخن ها گفته اند و نوشته ها نوشته اند. اما در این میان، برخی با توجه به گرایش ها و وابستگی هایی که به حاکمان معاصر خویش داشته اند، به برداشت های تحریف آلود و وارونه از قیام کربلا، دست یازیده اند که یکی از آن ها «نگاه دنیاگرایانه به نهضت عاشورا» است.

آثار و نتایج نهضت عاشورا

 گاه ممکن است سؤالی به این صورت مطرح شود که آیا قیام امام حسین(ع) به نتایج و اهداف خاصی دست یافت و واقعیتی را دگرگون ساخت؟

 برای درک بهتر نتایج نهضت حسینی(ع) باید نتایج آن را خارج از پیروزی فوری و سریع و در دست گرفتن زمام امور، بلکه باید نتایج آن را در امور زیر جستجو کرد .

  1. ۱در هم شکستن چار چوب ساختگی دینی که امویان و یارانشان تسلط خود را بر آن استوار ساخته بودند و رسوا ساختن روح لامذهبی جاهلیت که روش حکومت آن زمان بود .
  2. ۲احساس گناه ناشی از شهادت جانسوز امام حسین(ع) و یارانش در کربلا موجی شدید از احساس گناه در وجدان هر مسلمانی برانگیخت. این احساس گناه، همواره بر افروخته بود و در هر فرصتی انگیزه ی انتقام از بنی امیه و قیام بر ضد ستمگران بود .
  3. ۳پیدایش اخلاق جدید؛ قیام امام حسین(ع) موجب زنده شدن اخلاق بلند نظرانه همچون ایثار و فداکاری در راه دین و اخلاق عالی اسلامی شد.
  4. ۴روح مبارزه جویی؛ قیام حسین(ع) پس از دیری خاموشی و تسلیم، از نو موجب برانگیختن روح مبارزه جویی در انسان های مسلمان گردید. این قیام همه ی موانع را که مانع قیام و انقلاب می شد در هم فرو ریخت به نحوی که بعد از قیام حسین(ع)، در مکتب، روح انقلاب دمیده شد و انقلاب های متعددی شکل گرفت.

نهضت عاشورا سرمشق جنبش های اجتماعی

حادثه عظیم و اثر گذار قیام امام حسین(ع) كه با شهادت آن حضرت و یاران فداكارش همراه شد، سبب اعتراضات و قیام­های متعددی در جهان اسلام شد. همچون:

1. انقلاب مدینه.

2. انقلاب توابین در سال 65 هجری در کوفه.

3. قیام مختار ثقفی:

در سال 66 هجری، مختار بن عبیده ثقفی در عراق به خونخواهی حسین(ع) و انتقام قاتلان امام قیام کرد و در یک روز دویست و هشتاد تن از آنان را به قتل رسانید.

4. انقلاب مطرف بن مغیره:

در سال 77 هجری، مطرف بن مغیره علیه حجاج بن یوسف شورید و عبدالملک بن مروان را از خلافت خلع کرد .

5. انقلاب ابن اشعث:

در سال 81 هجری، عبدالرحمن بن محمد بن اشعث  بر حجاج شورید و عبدالملک مروان را از خلافت خلع کرد. این شورش تا سال 83 به طول انجامید . در آغاز پیروزی های نظامی به دست آورد، اما بعدها، حجاج به کمک ارتش شام بر او غلبه کرد .

6. انقلاب زید بن علی بن حسین:

در سال 122 هجری، زید بن علی در کوفه به شورش برخاست، اما آن شورش بی درنگ به وسیله سپاهیان شام که در آن هنگام در عراق بودند سرکوب گردید.

سرانجام قیام بنی عباس به حکومت بنی امیه پایان داد و آن انقلاب با الهام از انقلاب حسینی و استفاده از خشنودی و رضای اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله بود که پایه های مردمی یافته و مورد توجه توده ها واقع شده بود .

انقلاب ها با منحرفان به مقابله برخاست و هرگز خاموش نگردید. بلکه انسان مسلمان پیوسته انسانیت  خود را که حاکمان شعله های آن را خاموش کرده بودند، بیان می کرد، و آن قیام ها به فضل روحیه ای بود که قیام حسینی در کربلا گسترده و گسترش داد .

همانا که قیام حسین(ع) سرآغاز جنگ و قیام در تاریخ انقلاب بود و آن نخستین قیامی بود که طریق مبارزه جویی را به مردم آزاده، که آن روحیه را از دست داده بودند، آموخت .

و این نکته را باید اضافه کرد انقلاب ها در سطح جهان در ورای زمان ها تا به امروز به ویژه جنبش ها و نهضت های آزادی بخش اسلامی و شیعی بوده اند . انقلاب ها و جنبش هایی که همواره در وجود مردم ستم دیده نورانیتی خاص ایجاد می کردند.

پیام های نهضت عاشورا

حادثه تلخ عاشورا که رویارویی جبهه حق و باطل و درگیری خونین میان سپاه ایمان و سپاه کفر پنهان و نفاق بود، گرچه در ظاهر به شهادت یاران حق انجامید، لکن از نظر آموزندگی و عبرت گیری، درس های نهفته و افتخارآفرین بسیاری دارد، چرا که قافله سالار شهیدان این حرکت و نهضت بزرگ را با برنامه ریزی دقیق و اجرای آن براساس معیارهای اصیل اسلام ناب محمدی(ص) به صورت دانشگاهی درآورد که ابعاد گوناگون دین مبین اسلام در آن تجلی یافته و برای مسلمانان و همه آزادگان و آزادی خواهان جهان الگوی انسان بودن، انسان زیستن، انسان مردن و به سعادت جاودانه رسیدن را ارائه داد.

می توان گفت عاشورا تبیین عملی اسلام در عرصه های گوناگون بود. امام حسین(ع) و یارانش در میدان کوچکی که به گستره تاریخ بود، صحنه هایی از بزرگی و بزرگواری و جلوه های ایمان و یقین را به نمایش گذاشتند که هر انسان عاقلی را به کرنش وامی دارد. او در سخت ترین شرای ط نقش امامت را که تبیین مکتب و ترویج تعالیم دین و تصحیح باورهای مردم و هدایت جامعه است، به بهترین صورت ایفا کرد و به گونه مستقیم و غیر مستقیم به پیروان اسلام درس دین شناسی و دین داری داد. عاشورا مکتبی است که درس های اعتقادی و عملی و اخلاقی را به بهترین ص ورت ارائه می دهد.

عبرت های عاشورا

حادثه عاشورا، از دو جهت قابل تأمل و تدبر است؛ جهت اول، درس های عاشوراست. عاشورا، پیام ها و درس هایی دارد. عاشورا درس می دهد که برای دین، باید فداکاری کرد؛ درس می دهد که در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت؛ درس می دهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن ومرد، پیر و جوان، شریف و وضیع و امام و رعیت، با هم، در یک صف قرار می گیرند؛ درس می دهد که جبهه دشمن، با همه توانایی های ظاهری، بسیار آسیب پذیر است.

اینها درس های عاشوراست؛ البته همین درس ها کافی است که یک ملت را از ذلت به عزت برساند. همین درس ها می تواند جبهه کفر و استکبار را شکست دهد؛ درس های زندگی سازی است.

جهت دوم، «عبرت های عاشورا»ست. غیر از درس، عاشورا، یک صحنه عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد؛ عبرت بگیرد، یعنی چه؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و وضعیتی است؛ چه چیزی او را تهدید می کند؛ چه چیزی برای او لازم است. این را می گویند «عبرت». شما اگر از جاده ای عبور کردید و اتومبیلی را دیدید که واژگون شده یا تصادف کرده و آسیب دیده، مچاله شده و سرنشینانش نابود شده اند، می ایستید و نگاه می کنید؛ برای این که عبرت بگیرید [تا] معلوم شود که چطور سرعتی، چطور حرکتی و چگونه رانندگی ای، به این وضعیت منتهی می شود. این هم نوع دیگری از درس است؛ اما درس از راه عبرت گیری است.

جاودانگی نهضت عاشورا

بیش از یکهزار و سیصد سال است که شیعیان، هر ساله در عزای سرور و سالار شهیدان حضرت حسین بن علی بر سر و سینه می زنند، نوحه می سرایند و بر مصائب او اشک ماتم می ریزند. این عزاداریها هر ساله باشکوه تر برگزار شده و هیچ گاه کم فروغ و بی رونق نگردیده است. مردم با شور و عشق و از روی جان و دل در آن شرکت می کنند و از بذل مال برای هر چه باشکوه تر برگزار شدن آن، دریغ نمی ورزند.

نام حسین ـ علیه السلام ـ در قلبها حک شده است و یاد نام او، اشکهای بی ریای مرد و زن و پیر و جوان را جاری می سازد. مردم کودکان خود را با مراسم عزای حسین علیه السلام آشنا و آنها را با یاد و نام او بزرگ می کنند و تکریم نام حسین بن علی علیه السلام و شرکت در مراسم سوگواری آن حضرت را از اوان طفولیت به آنان می آموزند.

هر مصیبتی پس از سپری شدن زمان، فراموش می شود. اما چرا مصیبت و قیام آن حضرت از یادها نمی رود؟!

تحریفات عاشورا

نهضت عاشورایی امام حسین (ع)، با انگیزه امر به معروف و نهی از منکر و برای نجات اسلام و مبارزه با طغیان بود. اهداف و آرمانهای مقدس، چهره های متعالی و درخشان و انگیزه هایی اجتماعی و سیاسی داشت. آن همه تشویق برای گریه بر سیدالشهداء و عزاداری برای سید مظلومان نیز، برای زنده نگه داشتن این مکتب جهاد و شهادت و حفظ ارزشها بود. متأسفانه در طول تاریخ، تحریفهایی چه در انگیزه ها و اهداف، چه در چهره های حماسه ساز و چه در برنامه های مربوط به عاشورا انجام شد.

تحریفهای عاشورا، برخی به «محتوا» بر می گردد، برخی به «شکل» و برخی به «افراد». کتابهایی که به عنوان مقتل نوشته شد و روضه هایی که برای عاشورا گفته و خوانده شد، گاهی چون با انگیزه گریاندن مستمعین بود، آمیخته به مطالب ضعیف، غیر مستند و احیانا دروغ گشت. علاقه ای که به چهره های عاشورایی وجود داشت، سبب شد در حوادث آن حماسه، غلوها و مبالغه هایی نقل شود که غیر عقلی و باور نکردنی است.

شعر عاشورایی

استفاده از قالب نافذ و ماندگار شعر برای زنده نگهداشتن حماسه عاشورا و یاد امام حسین (ع) از دیر باز رواج داشته و مورد تشویق اهل بیت بوده است و مرثیه، از محورهای عمده سروده های شاعران شیعی و علاقه مند به خاندان نبوت به شمار می آمده و می آید. امام حسین (ع) کشته اشکها و زنده مرثیه هاست. از حضرت صادق (ع) در ستایش از شعر گفتن و گریستن و گریاندن در سوگ اما حسین (ع)، روایت است: «ما منْ احدٍ قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا أوجب الله له الجنة و غفرله» از این رهگذر، انبوهی از سروده های عاشورایی در قالب قصیده، مثنوی، رباعی، دوبیتی، ترکیب بند، نوحه و تعزیه در فرهنگ دینی ما وجود دارد که در سوگواریها و مناسبتهای گوناگون مورد بهره برداری قرار می گیرد .

 

  • گروه خبری : اخبار اصلی,شهرستان ها,اراک,آشتیان,تفرش,شازند,دلیجان,ساوه,فراهان,خنداب,خمین,کمیجان,زرندیه,محلات
  • کد خبر : 254957
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید